نام کوهی است در مازندران. رابینو از این کوه در پاراگراف 31 یادداشت و حواشی کتاب خود نام میبرد. (از سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ترجمه فارسی ص 204)
نام کوهی است در مازندران. رابینو از این کوه در پاراگراف 31 یادداشت و حواشی کتاب خود نام میبرد. (از سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ترجمه فارسی ص 204)
خانه سیه. خانه خراب. (ناظم الاطباء). در محل نفرین گویند خانه اش سیاه: کمال هست قرین با رقیب خانه سیاه چو بلبلی که بزاغش کنند اسیر قفس. کمال خجندی (از آنندراج). بهر تو در متاع خود آتش زدیم و هیچ رحمی بحال خانه سیاهی نمی کنی. بابا فغانی (از آنندراج). ارباب هنر جمله چو فانوس درین بزم از روشنی دیده و دل خانه سیاه اند. وحید (ازآنندراج). ، در محل نفرین گویند
خانه سیه. خانه خراب. (ناظم الاطباء). در محل نفرین گویند خانه اش سیاه: کمال هست قرین با رقیب خانه سیاه چو بلبلی که بزاغش کنند اسیر قفس. کمال خجندی (از آنندراج). بهر تو در متاع خود آتش زدیم و هیچ رحمی بحال خانه سیاهی نمی کنی. بابا فغانی (از آنندراج). ارباب هنر جمله چو فانوس درین بزم از روشنی دیده و دل خانه سیاه اند. وحید (ازآنندراج). ، در محل نفرین گویند
خیل خانه. دودمان. خاندان. (ناظم الاطباء) : بزرجمهر اصیل بود و از خانه دان ملک و اندیشمندی انوشروان از وی بیشتر از این جهت بودی. (فارسنامۀابن بلخی ص 92)
خیل خانه. دودمان. خاندان. (ناظم الاطباء) : بزرجمهر اصیل بود و از خانه دان ملک و اندیشمندی انوشروان از وی بیشتر از این جهت بودی. (فارسنامۀابن بلخی ص 92)
ده کوچکی است از دهستان هنزا بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت، واقع در 31 هزارگزی شمال باختری ساردوئیه و هشت هزارگزی شمال راه مالرو بافت - ساردوئیه. این ده را 15 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان هنزا بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت، واقع در 31 هزارگزی شمال باختری ساردوئیه و هشت هزارگزی شمال راه مالرو بافت - ساردوئیه. این ده را 15 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
قایم شدن. مکان گرفتن. اقامت کردن. (آنندراج) : اعتمادش بود از روی قیاس خانه نتوان کرد در کوی قیاس. مولوی. یعنی خلاف رأی خداوند حکمت است امروز خانه کردن و فردا تحولی. سعدی. در دلم تا ماه حسنش کرد امشب خانه ای ابر نیسان شد دو چشم از گریۀمستانه ای. میرزاصدر (از آنندراج). ، خانه ساختن. خانه درست کردن: ای آنکه خانه بر ره سیلاب میکنی بر خاک رودخانه نباشد معولی. سعدی. مکن خانه بر راه سیل ای غلام که کس را نگشت این عمارت تمام. سعدی (بوستان). ، خانه کردن آتش، پوشیده ماندن آتش و توسع یافتن آن چنانکه کس نبیند جای آنرا، خانه کردن کمان، کج شدن گوشه های کمان از وضع اصلی خود. (غیاث اللغات)
قایم شدن. مکان گرفتن. اقامت کردن. (آنندراج) : اعتمادش بود از روی قیاس خانه نتوان کرد در کوی قیاس. مولوی. یعنی خلاف رأی خداوند حکمت است امروز خانه کردن و فردا تحولی. سعدی. در دلم تا ماه حسنش کرد امشب خانه ای ابر نیسان شد دو چشم از گریۀمستانه ای. میرزاصدر (از آنندراج). ، خانه ساختن. خانه درست کردن: ای آنکه خانه بر ره سیلاب میکنی بر خاک رودخانه نباشد معولی. سعدی. مکن خانه بر راه سیل ای غلام که کس را نگشت این عمارت تمام. سعدی (بوستان). ، خانه کردن آتش، پوشیده ماندن آتش و توسع یافتن آن چنانکه کس نبیند جای آنرا، خانه کردن کمان، کج شدن گوشه های کمان از وضع اصلی خود. (غیاث اللغات)
دهی است جزء دهستان گسگرات بخش صومعه سرای شهرستان فومن. این ده در 17 هزارگزی شمال باختری صومعه سرا و 4 هزارگزی شمال طاهر گوراب و 4 هزارگزی راه شوسه واقع است. محل آن در جلگه و آب و هوایش مرطوب و مالاریایی است. به آنجا 136 تن سکونت دارند که شیعی مذهب و گیلکی و فارسی زبانند. آب آنجا از رود خانه ماسال و محصولش برنج و توتون و سیگار و ابریشم است. اهالی به زراعت گذران میکنند و راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ص 98)
دهی است جزء دهستان گسگرات بخش صومعه سرای شهرستان فومن. این ده در 17 هزارگزی شمال باختری صومعه سرا و 4 هزارگزی شمال طاهر گوراب و 4 هزارگزی راه شوسه واقع است. محل آن در جلگه و آب و هوایش مرطوب و مالاریایی است. به آنجا 136 تن سکونت دارند که شیعی مذهب و گیلکی و فارسی زبانند. آب آنجا از رود خانه ماسال و محصولش برنج و توتون و سیگار و ابریشم است. اهالی به زراعت گذران میکنند و راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ص 98)
قصبه ای است از دهستان خفر بخش خفر شهرستان جهرم، واقع در 15 هزارگزی جنوب خاوری باب انار و چهار هزارگزی شمال شوسۀ جهرم به شیراز. ناحیه ای است کوهستانی و گرمسیر و مالاریایی، دارای 2041 تن سکنه که شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب آنجا از چشمه و قنات. محصولش خرما، مرکبات، بادام، انگور، انجیر و انار است. اهالی به زراعت و باغداری و کسب گذارن میکنند و از صنایع دستی قالی می بافند. در آنجا یک باب دبستان وجود دارد. راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). رجوع به فارسنامۀ ناصری شود
قصبه ای است از دهستان خفر بخش خفر شهرستان جهرم، واقع در 15 هزارگزی جنوب خاوری باب انار و چهار هزارگزی شمال شوسۀ جهرم به شیراز. ناحیه ای است کوهستانی و گرمسیر و مالاریایی، دارای 2041 تن سکنه که شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب آنجا از چشمه و قنات. محصولش خرما، مرکبات، بادام، انگور، انجیر و انار است. اهالی به زراعت و باغداری و کسب گذارن میکنند و از صنایع دستی قالی می بافند. در آنجا یک باب دبستان وجود دارد. راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). رجوع به فارسنامۀ ناصری شود
ده کوچکی است از دهستان بهر آسمان بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت، واقع در 56 هزارگزی جنوب ساردوئیه و 10 هزارگزی خاور راه مالرو جیرفت - ساردوئیه. ساکنین آن از طایفۀ سلیمانی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان بهر آسمان بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت، واقع در 56 هزارگزی جنوب ساردوئیه و 10 هزارگزی خاور راه مالرو جیرفت - ساردوئیه. ساکنین آن از طایفۀ سلیمانی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است جزء دهستان قره کهریز بخش سربند شهرستان اراک واقع در 3 هزارگزی شمال خاوری آستانه و 4 هزارگزی ایستگاه سمنگان. این ده کوهستانی و با آب و هوای مناطق سردسیری است. به آنجا 168 تن سکونت دارند که شیعی مذهب و ترک و فارسی زبانند، آب آنجا از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و قالیبافی است. راه این دهکده مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ص 98)
دهی است جزء دهستان قره کهریز بخش سربند شهرستان اراک واقع در 3 هزارگزی شمال خاوری آستانه و 4 هزارگزی ایستگاه سمنگان. این ده کوهستانی و با آب و هوای مناطق سردسیری است. به آنجا 168 تن سکونت دارند که شیعی مذهب و ترک و فارسی زبانند، آب آنجا از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و قالیبافی است. راه این دهکده مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ص 98)
قسمتهای منحنی کمان مابین محل دست و سر کمان که قسمت بالای آن را خانه بالا و قسمت پایین آن را خانه شبین مینامند. (ناظم الاطباء). طایف. (مهذب الاسماء). قاب: ازو شاه بستد بزانو نشست بمالید خانه کمان را بدست. فردوسی. گلی ز غنچۀ پیکان یار خواهم چید گشاد کار من از خانه کمان پیداست. صائب (از آنندراج)
قسمتهای منحنی کمان مابین محل دست و سر کمان که قسمت بالای آن را خانه بالا و قسمت پایین آن را خانه شبین مینامند. (ناظم الاطباء). طایف. (مهذب الاسماء). قاب: ازو شاه بستد بزانو نشست بمالید خانه کمان را بدست. فردوسی. گلی ز غنچۀ پیکان یار خواهم چید گشاد کار من از خانه کمان پیداست. صائب (از آنندراج)
دهی است از دهستان کوهمره سرخی بخش مرکزی شهرستان شیراز، واقع در 47 هزارگزی شهرستان شیراز و کنار شوسۀ شیراز به کازرون، این ناحیه در جلگه واقع و آب و هوایش معتدل و مالاریایی است. سکنۀ آن 312تن، مذهب آنها شیعه و زبانشان فارسی و لری است این ده از چشمه و رودخانه قره آغاچ مشروب میشود و محصولاتش غلات، لبنیات و حبوبات است. اهالی بزراعت و گله داری گذارن میکنند. و در آنجا یک باب دبستان و پاسگاه ژاندارمری وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان کوهمره سرخی بخش مرکزی شهرستان شیراز، واقع در 47 هزارگزی شهرستان شیراز و کنار شوسۀ شیراز به کازرون، این ناحیه در جلگه واقع و آب و هوایش معتدل و مالاریایی است. سکنۀ آن 312تن، مذهب آنها شیعه و زبانشان فارسی و لری است این ده از چشمه و رودخانه قره آغاچ مشروب میشود و محصولاتش غلات، لبنیات و حبوبات است. اهالی بزراعت و گله داری گذارن میکنند. و در آنجا یک باب دبستان و پاسگاه ژاندارمری وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)